ذهن و خلق و خو

درمان با موسیقی

درمان با موسیقی “موسیقی غذای مغز است…اگر مغز ما آنقدر ساده بود که بتوانیم آن را بفهمیم، احتمالاً راحت تر میتوانستیم آنرا درک کنیم…

موسیقی حتی قبل از سخنرانی وجود داشت.

 این شکل‌گیری بیش از آن فردی است که نمی‌تواند به کسی توضیح دهد که چه احساسی و فکری در فرد ایجاد می‌کند، اما به اندازه‌ای جهانی است که همه را شامل شود، و با امکان ایجاد احساسات مختلف هر بار، خود را تجدید می‌کند.

 ما موسیقی و تأثیر آن را در همه جا در زندگی روزمره خود تجربه می کنیم.

 وقتی همه چیز را فقط برای یک ثانیه پشت سر می گذاریم و چشمانمان را می بندیم، حتی صدای ماشین ها و بوق هایی که از بیرون می آید، صدای پرندگان یا صدای باران ملودی دارد.

 هارمونی از ریتم و ملودی وجود دارد که در همه جای طبیعت با هارمونی عالی ادامه دارد.

 ما همچنین می توانیم علاقه و رابطه موسیقی را در صداهای گردش مایعات در بدن خود مشاهده کنیم. ریتم در همه موجودات زنده جهانی است. زیرا همه موجودات زنده وظایف حیاتی خود را با ریتم درونی که در ساختار درونی خود ایجاد می کنند انجام می دهند.

کل زندگی ما ریتم درونی خود را دارد، همانطور که تا کنون آورده ایم.

 علاوه بر این، موسیقی پاپ سریع که در مغازه های فست فود پخش می شود، موسیقی کلاسیک که در بیمارستان ها و رستوران ها پخش می شود و… همگی نشانه هایی هستند که نشان می دهد موسیقی در خدمت رفتارها و احساسات ماست.

 با نگاهی به این موضوع، نمی توان انکار کرد که ریتم می تواند در تسریع بهبودی تأثیر داشته باشد.

 در حالی که موسیقی بخشی از زندگی ماست، درست نیست که آن را از درمان دور نگه داریم…

اخیراً علاقه و نیاز به درمان‌های روان‌شناختی غیر از روان‌درمانی‌های کلاسیک افزایش یافته است.

 هم روانشناسان و هم آنهایی که نیاز به حمایت دارند اکنون به دنبال چیزی متفاوت هستند.

 مانند استفاده از سایر رشته های هنری، موسیقی نیز به ابزاری تبدیل شده است که می تواند در این فرآیند گنجانده شود و کمک زیادی به آن کند.

 موسیقی در واقع می تواند به تنهایی اثر درمانی داشته باشد.

 شاید به صورت خودآگاه یا ناخودآگاه، به راحتی بتوانیم متوجه شویم که موسیقی که به آن گوش می دهیم همراه با چرخه های زندگی که در طول روز زندگی می کنیم، تغییر می کند.

 هیچ یک از ما نمی توانیم در هنگام شادی به آهنگ بسیار آهسته گوش دهیم یا هنگام غمگینی به آهنگ برقصیم.

 در حالی که موسیقی گاهی باعث تحریک و هیجان می شود، گاهی آرام می کند و گاهی خود به خود احساسات انسان را رها می کند.

با تمام این اوصاف، اشتباه نیست اگر بگوییم موسیقی درمانی یک عمل منحصر به فرد است که با ایجاد تغییرات مثبت در رفتار انسان، ارزش زندگی شخصی را افزایش می دهد.

 موزیک درمانی؛ این هنری است که در آن از موسیقی و سلامتی با هم برای تضمین رشد در حوزه های اجتماعی، عاطفی، شناختی، یادگیری، ادراکی و حرکتی استفاده می شود.

 موسیقی بسیار مؤثر است زیرا یک شکل ارتباط غیرکلامی است. تقریباً همه حداقل به نوع خاصی از موسیقی پاسخ مثبت می دهند.

در نتیجه مطالعات EEG برای آزمایش اثربخشی موسیقی درمانی انجام شد.

 مشاهده شده است که احساساتی مانند غم، اضطراب، ترس و شادی امواج متفاوتی ایجاد می کند و این به موازات احساس ایجاد شده توسط موسیقی گوش داده شده است.

 موسیقی درمانی ترشح اندورفین و احساسات مثبت را افزایش می دهد، ترس و اضطراب را کاهش می دهد، ریتم قلب را تنظیم می کند، فشار خون را کاهش می دهد، تعریق را کاهش می دهد، عضلات را آرام می کند، تنفس را متعادل می کند، سیستم ایمنی بدن را تقویت می کند و بیش فعالی را آرام می کند.

 علاوه بر این، رفلکس های حرکتی ما را تحریک می کند و به ما امکان حرکت هماهنگ را می دهد.

موسیقی درمانی که به عنوان یک روش درمانی برای مشکلات روحی و جسمی در دنیا مورد استفاده قرار می گیرد، در سال های اخیر در کشور ما شروع به کار کرده است.

در یک بیمارستان خصوصی در اسلواکی، آهنگ “Eine Kleine NachtMusik” موتسارت بر روی نوزادان تازه متولد شده برای کاهش استرس هنگام تولد اجرا می شود.

 از اینجا می توان فهمید که موسیقی در واقع از دوران نوزادی و حتی در دوران جنینی مفید است.

 شکل گیری گوش در هفته هجدهم بارداری کامل می شود و این تاثیر زیادی بر رشد مغز دارد.

 عوامل آکوستیک در شکل گیری سیستم عصبی نقش دارند.

 با شکل گیری گوش، میل به گوش دادن در کودک ایجاد می شود و صدای مادر منبع تغذیه عاطفی و انرژی زندگی برای او می شود.

 به همین دلیل صدای آرام مادر در دوران بارداری به نوزاد احساس آرامش می دهد.

چرا گوش اینقدر مهم است؟

گوش نه تنها عضو شنوایی است بلکه مرکز تعادل و انرژی بدن نیز می باشد.

 گوش همراه با فرکانس هایی که از محیط خارجی می آید، ارتعاشات را به مغز و کل بدن نیز منتقل می کند.

 ما فقط با یک گوش سالم و توسعه یافته می توانیم تعادل و سلامت خود را حفظ کنیم.

 گوش اولین عضوی است که رشد خود را کامل می کند، بر سیستم عصبی عضلانی تأثیر می گذارد و حرکت ماهیچه ها را کنترل می کند.

 این اندام تعادل است و به بدن اجازه می دهد تا به حالت عمودی بایستد.

 وقتی نمی تواند سلول های مغز را شارژ الکتریکی کند، منبع انرژی مغز است. باعث اختلال در هماهنگی و تمرکز، خستگی و از دست دادن حافظه می شود.

 کیفیت ادراک ضعیف گوش می تواند مشکلات زیادی مانند یادگیری، ارتباط، گفتار، خستگی، وزوز گوش ایجاد کند و ممکن است فرد را از استفاده از منابع خود باز دارد.

 گوش نیز مانند یک دینام است، یک مولد برای مغز. مغز ما در فرکانس‌های بالا انرژی ساطع می‌کند، بنابراین اگر گوش در فرکانس‌های بالا به صدای خودش برسد، خودش را شارژ می‌کند.

 اگر این فرکانس کم باشد، انرژی زندگی ما کاهش می یابد و انرژی کافی به مغز ما نمی رسد.

 اگر فرد نیز حرکت نکند، این منجر به افسردگی می شود. ما دو راه برای شارژ کردن مغز داریم.

 ما یا از صدای فرکانس بالا خود استفاده می کنیم یا حرکت می کنیم.

بر اساس روش آلفرد توماتیس، می توان در مورد 3 قانون صحبت کرد:

  • صدا فقط حاوی چیزی است که گوش می شنود.
  • هنگامی که گوش دادن تغییر می کند، صدا به طور خودکار تغییر می کند.
  • تغییر گفتار با تحریک دوره ای شنوایی امکان پذیر است.
  • در مغز ما امواج آلفا، بتا، دلتا و تتا وجود دارد. امواج بتا؛ زمانی ترشح می شود که ما بیدار، فعال و متمرکز بر چیزی هستیم. امواج آلفا در حالت کمی آرام‌تر وجود دارند و بهترین یادگیری در این امواج صورت می‌گیرد. امواج تتا و دلتا در هنگام خواب و خواب عمیق ترشح می شوند. در واقع، اختلال در این سیستم های موجی در پشت بیشتر مشکلاتی است که ما تجربه می کنیم. اگر بتوانیم اینها را بازسازی کنیم، ممکن است از مشکلاتمان راحت شویم. انجام این کار با سیستم ما بسیار ساده است.

این روش که درمان بسیاری از بیماری ها از خستگی تا افسردگی، از مشکلات یادگیری تا اختلالات ارتباطی، از سندرم کمبود توجه تا اوتیسم است، برای افزایش خلاقیت و یادگیری آسان زبان های خارجی نیز کاربرد دارد.

نحوه بیان یک شخص بسیار مهم است. در افراد بین 3-5 سال، یک غلبه بین راست و چپ مغز رخ می دهد. بنابراین کنترل صدا یا از گوش راست یا چپ است.

 در هر فردی یکی از گوش ها بیشتر از دیگری غالب است. افرادی که گوش راست غالب دارند سریعتر فکر می کنند، سریعتر یاد می گیرند و شیواتر صحبت می کنند.

 این نشان می دهد که مغز چپ ما غالب است، یعنی ما یک فرد سیستماتیک هستیم که میانبر را انتخاب می کنیم، به شغل اهمیت می دهیم، منطق را در اولویت قرار می دهیم.

 برای کسانی که گوش چپ آنها غالب است، ممکن است هنگام ارسال اطلاعات دریافتی به سمت چپ مغز، خطاها و تاخیرهایی رخ دهد.

 این نشان می دهد که مغز راست ما غالب است و ما فردی بسیار خلاق، همدل، اجتماعی و عاطفی هستیم.

 توماتیس گفت: “اگر فردی صدای خود را در سمت چپ به شدت کنترل کند، می تواند در طول امتحانات و جلسات بسیار هیجان زده شود، تپش قلب ایجاد کند، استرس ایجاد کند و در نتیجه خود را مسدود کند.”

 به همین دلیل، این سیستم بیشتر بر روی رشد گوش راست تمرکز می کند. هدف موسیقی درمانی ایجاد تعادل بین این دو مغز و اطمینان از استفاده از تمام منابع مغز است.

گوش میانی نشان می‌دهد که ما چگونه خود را در دنیای بیرون نشان می‌دهیم و گوش داخلی، دنیای درونی ما را نشان می‌دهد.

 صدا ابتدا به گوش بیرونی می آید و در آنجا خفه می شود و به گوش داخلی منتقل می شود.

 اما در برخی موارد مانند اختلال بیش فعالی، صدا مستقیماً به گوش داخلی می رسد و باعث استرس و خستگی می شود. مهم شنیدن نیست بلکه گوش دادن است.

 زیرا شنیدن یک فرآیند منفعل و گوش دادن یک فرآیند فعال است. ما با گوش یاد می گیریم، با گوش صحبت می کنیم.

 نکته مهم این است که بدانیم گوش راست و چپ با مغز راست و چپ همکاری می کنند.

 هدف ما این است که تا حد امکان از هر دو ناحیه مغز خود با این دستگاه دوگوشی استفاده کنیم و کیفیت زندگی خود را ارتقا دهیم.

سودمندی روش دائمی است. زیرا پیشرفت به دست آمده در نتیجه برنامه ادامه دارد.

 دلیل این امر این است که منفعت به دست آمده به دلیل شرطی شدن نیست، بلکه به این دلیل است که تعادل ترمیم می شود، یعنی اعاده می شود.

 دلیل زمان گذاشتن بین دو درمان این است که مغز برای سازگاری با تغییرات نیاز به تحریک شدید و مداوم دارد و همچنین برای شکل دادن و ادغام این تغییر به دوره ای نیاز دارد که در آن تحریک نشود.

 ادغام در دوره ظاهراً غیرفعال، یعنی پس از پایان دوره درمان گوش دادن اتفاق می افتد. در واقع، این یک مرحله جذب / جذب است.

 برانگیختگی ارگانیسم ما را مختل می کند، بنابراین زمان هضم باید برای جذب در نظر گرفته شود.

بیشترین استفاده از موسیقی در موسیقی درمانی موتزارت است.

 دلیل این امر این است که ارتعاشات نازک و غلیظ تنها در ترکیبات موتزارت با هم اتفاق می‌افتند.

چه کسانی می توانند از این روش سود ببرند؟

ابتدا روح ما بیمار می شود، سپس بدن ما بیمار می شود. با موسیقی درمانی در کودکان؛ نتایج موفقیت آمیزی در زمینه تمرکز، توجه، رفتار، خواندن و نوشتن، نارساخوانی، ادراک، گفتار و اوتیسم به دست می آید.

 دکتر متخصص موسیقی درمانی خاطر نشان می کند که موسیقی قدرت درک و حافظه کودکان را بهبود می بخشد، حس اعتماد به نفس سالم ایجاد می کند و همچنین تأکید می کند که موسیقی ابزار درمانی خوبی در برابر تمایلات خشونت آمیز است.

 در بزرگسالان؛ نتایج مثبت در افسردگی، حملات پانیک، رشد گوش، استرس، خواب، مهارت های ارتباطی و میگرن به دست می آید.

 وقتی صحبت از یادگیری زبان می شود، هر زبان دارای فرکانس های متفاوتی است، گوش برای گفتن یک حرف باید ارتعاش آن را درک کند.

 یادگیری همه چیز در مورد گوش دادن است! مثلا 1000 هرتز. با 2000 هرتز گوش های فرانسوی که فرکانس های بین 2000 هرتز تا 12000 هرتز را می شنوند، در درک و صحبت کردن انگلیسی مشکل دارند.

 با موسیقی درمانی؛ یادگیری زبان، تجزیه و تحلیل صدا، ریتم مناسب، لهجه صحیح، تمرکز و مهارت های بیان مورد مطالعه قرار می گیرد.

منبع



مهندس حمید تدینی: نویسنده و وبلاگ نویس مشهور، متخصص در زبان برنامه نویسی و هوش مصنوعی و ساکن آلمان است. مقالات روشنگر او به پیچیدگی های این زمینه ها می پردازد و به خوانندگان درک عمیقی از مفاهیم پیچیده فناوری ارائه می دهد. کار او به دلیل وضوح و دقت مشهور است. مهندس حمید تدینی: نویسنده و وبلاگ نویس مشهور، متخصص در زبان برنامه نویسی و هوش مصنوعی و ساکن آلمان است. مقالات روشنگر او به پیچیدگی های این زمینه ها می پردازد و به خوانندگان درک عمیقی از مفاهیم پیچیده فناوری ارائه می دهد. کار او به دلیل وضوح و دقت مشهور است.
نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا