مغز چگونه کار می کند
مغز چگونه کار می کند – نحوه عملکرد مغز شما -ما اینجا از جدیدترین علوم اعصاب و روانشناسی رفتاری استفاده می کنیم تا به شما نشان دهیم چگونه 4 فرآیند کلیدی مغز با هم ترکیب می شوند تا رفتار پیچیده انسانی را هدایت کنند.
مغز شما یکی از شگفت انگیزترین سیستم های بیولوژیکی در طبیعت است. 100 میلیارد نورون 25 کوادریلیون مسیر عصبی ممکن خودکارسازی پاسخهای شما و RAS که باعث میشود همه آنها کار کنند.
و تیم متخصصان رفتار انسانی بیش از یک دهه از تحقیقات علوم اعصاب را صرف کردند تا این توضیح فوقالعاده ساده را در مورد اینکه مغز شما چگونه کار میکند و چگونه رفتار شما را هدایت میکند.
اکنون، همه ما تصور درستی از عملکردهای اساسی مغز داریم: مغز تقریباً مانند یک شبکه رایانه ای کار می کند که اطلاعات را ذخیره می کند و با هر قسمت از بدن ما ارتباط برقرار می کند و بازخورد حسی را از سراسر بدن دریافت می کند (حواس ما: دیدن، شنیدن، لمس و غیره) و ارائه دستورالعمل برای حرکت، واکنش به نحوی یا انجام یک عملکرد.
عملکردهای اساسی مغز
این بخش چگونه کار می کند این است که مغز شما بررسی می کند که برای ایجاد یک حرکت یا عملکرد خاص، مثلاً راه رفتن، چه کاری باید انجام دهد.
نوزادان نمی توانند بلافاصله راه بروند، اما در چند ماه اول زندگی، خزیدن و بلند شدن را کشف می کنند.
آنچه اتفاق میافتد این است که مغز در حال یادگیری است، اتصالات عصبی مورد نیاز برای حرکت عضلات مناسب برای ایجاد تعادل برای ایستادن و غیره را بررسی میکند.
تا زمانی که کودک یک روز بلند شود و راه برود. در ابتدا کمی بداخلاق، بله. اما با تمرین، در نهایت آن را درست می کنند.
و بعد از چند بار تمرین، بم، ناگهان کودک مثل یک حرفه ای راه می رود. و مهمتر از همه، از این به بعد تا روزی که کودک بزرگ شود و بمیرد، دیگر مجبور نخواهند شد به راه رفتن فکر کنند.
این کارکردهای اصلی حافظه و حرکت حسی بدن است. اما برای مدتهای طولانی، ما انسانها فقط تصور میکردیم که چیزهای پیچیدهای مانند رفتار ما باید بسیار متفاوت عمل کنند – تقریباً غیرقابل توضیح. معلوم شد ما اشتباه کرده ایم.
“پیچیدگی” رفتار
چیزهایی مانند احساسات ما و اینکه چرا در شرایط خاص به شیوه ای خاص رفتار می کنیم، در ابتدا پیچیده تر به نظر می رسند.
چرا یک نفر به یک کارآفرین موفق تبدیل می شود در حالی که فرد دیگری از همان محله به عنوان مثال بی خانمان می شود؟ یا چرا یک نفر مبلغ می شود و دیگری به دنبال جنایتکار؟
زمانی فکر میکردیم که رفتار باید به شیوهای بسیار متفاوت عمل کند. اما در حال حاضر، تکنولوژی مدرن به ما اجازه داده است که نگاه دقیق تری داشته باشیم.
و حدس بزنید چه چیزی پیدا کردیم؟
به نظر می رسد توصیف آنچه در احساسات و رفتار اتفاق می افتد، تفاوت چندانی ندارد.
اگر با علوم اعصاب آشنا نیستید یا هنوز به یکی از کارگاه های مدیریت عصبی ما نرفته اید ، آماده باشید تا ذهن خود را متحیر کنید:
مغز شما چگونه کار می کند: توضیح 4 مرحله ای ساده برای رفتار پیچیده
مرحله 1: مغز شما از چه چیزی ساخته شده است
مغز شما از 100 میلیارد سلول مغزی به نام نورون تشکیل شده است.
آنها سلول های خاصی هستند که می توانند اطلاعات را ارسال و دریافت کنند.
و جدا از آنهایی که در مغز شما هستند، میلیاردها مورد دیگر در بدن شما وجود دارد.
آنها سیگنال های الکتروشیمیایی را به مغز شما منتقل می کنند.
اگر انگشت پای خود را خنثی کنید، شبکه ای از نورون ها سیگنال درد را از انگشت پا تا بالای ستون فقرات به مغز شما ارسال می کند. حس اینطوری کار میکنه
برای حرکت، مغز شما یک سیگنال الکتروشیمیایی را تا انتها به عضلات یا قسمتهای سمت راست بدن ارسال میکند و آنها حرکت میکنند.
برای اطلاعات بیشتر در مورد این سلول های شگفت انگیز و نحوه عملکرد آنها، پست مفصل مجله بیلمک را در مورد نورون ها بررسی کنید .
اکنون، بخش مهم این است: همه ما تقریباً به همان میزان نورون در مغز خود داریم (100 میلیارد). و این بدان معناست که همه ما پتانسیل یکسانی داریم.
پس چرا برخی از افراد “باهوش تر” یا موفق تر از دیگران هستند؟
این در واقع هیچ ربطی به ظرفیت یا توانایی مغز شما ندارد، بلکه ربطی به چیزی که در مرحله 2 شروع می شود، ندارد.
مثال عملی 1
بیایید تصور کنیم دو نوزاد در یک بیمارستان متولد شوند.
هر یک از آنها تعداد یکسانی نورون در مغز خود دارند.
بنابراین، برای همه مقاصد، پتانسیل یکسانی برای موفقیت در زندگی دارند. حالا ببینید در زیر چه اتفاقی می افتد.
مرحله 2: چگونه مغز شما اطلاعات را ذخیره می کند
مغز شما مانند یک کامپیوتر با جعبه های فیزیکی نیست که در آن خاطرات را ذخیره می کند.
هر بخش جدید از اطلاعات در ارتباط بین دو نورون ذخیره می شود.
وقتی برای اولین بار یک سیب را می بینید، فضای بین دو نورون فعال می شود و یک مسیر عصبی را تشکیل می دهد.
حالا، تا آخر عمر، هرگاه به یک سیب فکر کنید، همان مسیر عصبی روشن خواهد شد.
هر چیزی که میدانید و به آن فکر میکنید به همین شکل عمل میکند.
در اینجا اطلاعات بیشتری در مورد مسیرهای عصبی پیدا کنید .
هر یک از 100 میلیارد نورون مغز شما می تواند تا حدود 250000 مسیر عصبی را تشکیل دهد، به این معنی که مغز شما می تواند 25 کوادریلیون بیت اطلاعات را ذخیره کند (حدود 3 میلیون سال طول می کشد تا مغز شما به طور کامل پر شود).
و باز هم، همه ما تعداد یکسانی نورون داریم، بنابراین پتانسیل یکسانی برای موفقیت داریم، درست است؟ اما بعد اتفاقی می افتد.
به نظر می رسد که بسته به محیط ما و بسیاری از عوامل بیرونی و داخلی، همه چیز ممکن است با ارتباطی که ما با اطلاعات در مسیرهای عصبی ایجاد می کنیم، اشتباه پیش برود.
مثال عملی 2
بیایید تصور کنیم دو نوزاد ما بزرگ شده اند و اولین روز مدرسه است.
بچه A خوش شانس است، آنها در لحظه مناسب توجه می کنند و یک جمع ریاضی ساده درست می کنند. معلم از آنها تمجید می کند. آفرین.
اما بچه 2 کمی حواسش پرت است و مجموع ریاضی را اشتباه می گیرد.
اوه نه، این خوب نیست، زیرا احتمال زیادی وجود دارد که بچه2 اکنون یک ارتباط منفی (ترس، اضطراب) با ریاضیات و شاید حتی تمام تکالیف مدرسه ایجاد کند.
این تنها زمانی بدتر می شود که به مرحله بعدی برسیم.
مرحله 3: چگونه مغز شما تلاش می کند تا شما بودن را به طور خودکار انجام دهد
ما برای برنامه ریزی طراحی شده ایم. به یاد داشته باشید که چگونه نوزادان یاد میگیرند که با کار مغز راه بروند تا زمانی که بتواند کل فرآیند را خودکار کند؟
معلوم شد مغز شما دقیقاً همین کار را با همه چیز انجام می دهد.
همه چيز. حتی احساسات و پاسخ های شما به تحریک.
مغز شما در تمام مدت مسیرهای عصبی شما را بازبینی می کند، و اگر اتفاقی که برای شما رخ می دهد به طور مداوم یک مسیر عصبی خاص را تقویت کند (چه منفی باشد یا مثبت، مهم نیست)، مغز شما سعی می کند آن اطلاعات را ذخیره کند تا به عنوان پاسخ پیش فرض شما به یک مسیر عصبی را به خاطر بیاورد.
مثال عملی 3
دو نوزاد ما در حال بزرگ شدن هستند، اما اتفاق عجیبی در مدرسه در حال رخ دادن است.
کودک A که با ریاضیات و تکالیف مدرسه تقویت مثبت داشت، شکوفا شد.
اما کودک B واقعاً می جنگد. به نظر می رسد که اولین مجموع ریاضی که آنها اشتباه کرده اند یک مسیر عصبی با ارتباط منفی ایجاد کرده است.
و هنگامی که آنها چند مبالغ دیگر را اشتباه گرفتند، این مسیر عصبی را تقویت کرد و اکنون پاسخ خودکار آنها به هر ریاضی (و بعداً تمام کارهای مدرسه) منفی است.
کودک B احساس ترس، اضطراب می کند و بعداً نسبت به مدرسه بیزاری می کند.
آنها دیگر نمی خواهند بروند، نمی خواهند شرکت کنند. آنها شروع به باور می کنند که “احمق” هستند. و شما می توانید تصور کنید که این به کجا می رود، درست است؟
مرحله 4: چگونه مغز شما این اتوماسیون را تقویت می کند
ممکن است فکر کنید یک دقیقه صبر کنید، مطمئناً مغز شما باید متوجه شود که اطلاعات متفاوتی دریافت می کند.
هیچ کس 100% تمام سوالات ریاضی را اشتباه نمی گیرد. در طول مسیر، حتی اگر یک مسیر عصبی ارتباطی منفی ایجاد کرده باشید، باید مقداری مثبت وارد شود.
حتی اگر یک مجموع ریاضی را درست به دست آورید، مغز شما باید آن را درک کند و طرز فکر شما در مورد ریاضیات را تغییر دهد، درست است؟
معلوم می شود خیر ممکن است، اما یک سیستم قدرتمند در مغز شما وجود دارد که از وقوع آن جلوگیری می کند.
این سیستم فعالسازی شبکه شما (RAS) نامیده میشود و وظیفه آن فیلتر کردن تمام اطلاعات دریافتی از نظر ارتباط آن با شماست.
و اگر فکر می کنید که در ریاضیات بد هستید، RAS شما اطلاعات جدید را مسدود می کند، زیرا برای ایجاد احساس خوب در آنجا نیست، بلکه برای تقویت یادآوری خودکار شما وجود دارد.
RAS شما مجموعهای از اعصاب در پایه مغز شما است و به شما کمک میکند با قطع اطلاعات ورودی جدید که فراخوان خودکار شما نامربوط میداند تمرکز کنید.
و برای زنده ماندن به آن نیاز دارید. در هر لحظه، اطلاعات حسی زیادی به سمت شما می آید که اگر RAS به شما کمک نمی کرد روی آنها تمرکز کنید، نمی توانید روی خواندن این کلمات تمرکز کنید.
و نکته مهم اینجاست: RAS شما به صورت فیزیکی سیگنال اطلاعات جدید را در صورت تضاد با آنچه در اتوماسیون شما وجود دارد قطع می کند.
دانشمندان ثابت کردهاند که اگر RAS شما تصمیم به قطع آنها داشته باشد، به معنای واقعی کلمه نمیتوانید چیزهایی را ببینید، بشنوید، بچشید یا بو کنید.
مثال عملی 4
تصور کنید دو نوزاد ما بزرگ شده اند. از آنجایی که کودک A ارتباط مثبتی با ریاضیات ایجاد کرد، آنها در مدرسه شکوفا شدند، به دانشگاه رفتند، شغل عالی پیدا کردند و خانه ای با استخر و فضای گاراژ زیادی برای ماشین های شیک خریدند.
از آنجایی که کودک B این ارتباط منفی را با ریاضیات ایجاد کرد، آنها معتقد بودند که آنها با همه اعداد و همه تکالیف مدرسه بد هستند.
بنابراین آنها هرگز مدرسه را تمام نکردند، هرگز به دانشگاه نرفتند.
کودک B با این باور بزرگ شد که “احمق” است، بنابراین RAS آنها مدام به آنها نشان می داد که هستند.
با کمی شانس، ممکن است کودک B به یک شغل نسبتاً خوب برسد که در آن بتواند امرار معاش کند.
یا در جست و جوی ناامیدانه معنایی و رفاقتی، شاید به باندی پیوستند یا تهیدست شدند.
نه به این دلیل که هر یک از آن ها درست بود، بلکه به دلیل نحوه عملکرد مغز.
در هر صورت، ما دیگر هرگز کودک B را نمی بینیم.
این برای من و کسب و کار من چه معنایی دارد؟
به ما لطف کن و به اطرافت نگاه کن در افراد در محل کار، در خانه یا در جامعه شما.
به آنهایی که فکر می کنید کمی مشکل دارند نگاه کنید. شاید آنها برای موفقیت می جنگند. شاید آنها همیشه دیر می کنند. شاید آنها به نظر نمیرسند که به راه بیفتند و واقعاً بخشی از یک تیم باشند.
شاید آن فردی که در حال مبارزه است شما باشید.
حالا از خود بپرسید، آیا این واقعاً به این دلیل است که فرد معیوب، «احمق» یا بد است؟
یا ممکن است مانند کودک B، برخی از تداعیهای عصبی منفی را ایجاد کنند که مانع رسیدن آنها به پتانسیل واقعی خود میشود.
اکنون این خبر خوب است: راه حل های مجله بیلمک می تواند کمک کند.
علوم اعصاب پیشرفته برای کسب و کار و رشد شخصی
درک اینکه مغز چگونه کار می کند و چگونه با رفتار انسان ترکیب می شود، و سپس دانستن اینکه چگونه آن را تغییر دهید و از آن برای الهام بخشیدن به کل تیم ها برای دستیابی به پتانسیل کامل خود هر روز استفاده کنید، کاری است که ما در مجله دانستنی بیلمک انجام می دهیم.